۱۳۹۱/۰۳/۱۶

نسیم شمال - عاقبت ایران


سه‌شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۱

می‌شود دنیا به کام اهل ایران ای نسیم
می‌نماید شادمانی هر مسلمانی ای نسیم
آفتاب معرفت گردد درخشان ای نسیم
نور باران می‌شود این شهر تهران ای نسیم

از فضای لامکان باد بهشتی می‌وزد
بلبل قدس الهی بر سر گل می‌خزد
دشمن اسلام از حسرت همی لب می‌گزد
پهن می‌گردد بساط عیش خوبان ای نسیم

از معارف دور می‌گردد ز سرها وسوسه
می‌شود ایجاد در هر کوچه یک مدرسه
کودکان مشغول تحصیل حساب و هندسه
نقشه‌ی جغرافیا در دست طفلان ای نسیم

مزرع بی‌آب دل‌ها آبیاری می‌شود
شیخنا دق می‌کند ظالم فراری می‌شود
چشمه‌های علم در این خاک جاری می‌شود
مرد و زن لذت برند از علم و عرفان ای نسیم

مادران در تربیت مشهور دوران می‌شوند
دختران از معرفت شیرین‌تر از جان می‌شوند
کودکان در مدرسه با علم و عرفان می‌شوند
می‌شود هر کوچه پر حور و غلمان ای نسیم

بعد از این بیگانگان از امر حق گردند خویش
مومنین را هیچ مکروهی نمی‌آید به پیش
آب می‌نوشند در یک چشمه با هم گرگ و میش
می‌دهد روح القدس بر مرده‌ها جان ای نسیم

مرده‌ها از قبر برخیزند با وجد و سرور
با کفن بیرون جهند از مقبره اهل قبور
یعنی امروز است بهر شیعیان یوم ظهور
روشنایی افتد در سطح امکان ای نسیم

عقل‌ها و روح‌ها و مغزها یکسان شوند
از ظهور علم مشگل‌ها [مشکل‌ها] همه آسان شوند
وانگه این بیچاره حیوان‌ها همه انسان شوند
این نفاق و اختلاف آید به پایان ای نسیم

می‌شود دیو جهالت کشته در گودال‌ها
می‌دهد تغییر علم و عقل بر احوال‌ها
خوار می‌گردند این بیکارها رمال‌ها
ساحر و جن‌گیر هم گردند پنهان ای نسیم

خاک محنت‌خیز ایران تاج دنیا می‌شود
اندر او هر علم و هر صنعت مهیا می‌شود
عارفان را جای تفریح و تماشا می‌شود
متصل می‌گردد این قزوین به گیلان ای نسیم

راه‌آهن می‌کشند آخر قطار اندر قطار
آب شیرین می‌چشد این ساکنان شوره‌زار
پس دگر قحطی نمی‌بیند درین شهر و دیار
هر گدایی می‌خورد مرغ و فسنجان ای نسیم

در فرانسه جلوه‌گر گردد قد رعنای صلح
می‌شود دنیای کهنه بعد از این دنیای صلح
صیغه‌ی صالحت می‌خوانند در امضای صلح
آمریکا و انگلیس و روس و آلمان ای نسیم

شاعران ظاهر ز شهر دامغان خواهد شدن
گنج‌ها پیدا ز خاک طالقان خواهد شدن
مغزهای کهنه مشتی استخوان خواهد شدن
می‌شود دنیا به کام نوجوانان ای نسیم

نکته:

اشعار نسیم شمال برای آگاهی مردم عادی در دوره مشروطه سروده شده است. یعنی اگر می‌بینید در این شعر و دیگر اشعار او مرتب به مذهب اشاره می‌شود و نمونه‌ها و مثال‌های دینی به کار رفته است برای این است که مردم احساس بیگانگی با سخن او نکنند و بتواند پیام و مفهوم اصلی خویش را به ایشان برساند. به عبارت بهتر شعر او برای مردم است و او شاعر مردم است.

برگرفته از:


باغ بهشت - سید اشرف الدین گیلانی (به نام حسینی یا قزوینی هم شناخته می‌شود) معروف به نسیم شمال

1 دیدگاه:

روزبه گفت...

ژال عزیز. از متون زیبایت لذت میبرم. سپاس. اما توضیح بعدی به نظرم لازم نبود. چرا از مذهب احساس شرمندگی میکنیم؟ شرمنده انانند که دین را قربانی زر و زور و تزویرشان کردند. ننگ بر بی دینان دین فروشان. به یاد بیاوریم آزادمردانی را که با الهام از همین مذهب در راه آزادی و آزادگی از جان و مال و ابرویشان گذشتند.ستار خان-باقرخان- شیخ محمدخیابانی-رییس علی دلواری - میرزا کوچک -امیرکبیرو هزاران شهید جنگ.من با مذهب اینها زندگی میکنم و از مذهب فروشان لامذهب بیزارم.

ارسال یک نظر

«دیدگاه‌ها و نظرات شما پس از بررسی منتشر می‌شوند. لطفاً در ارتباط با خود نوشته نظر بنویسید و نه چیزهای دیگر. سپاسگزارم.»